ساعت فلش

غمگين بودن مي‌تواند دامنه فعاليت‌هاي مغزي از قبيل تفكر يا به ياد آوردن ليست وظايف را تعيين كند.

بر اساس گزارش لايوساينس، براي كشف تاثير غم بر عملكرد مغز، دانشمندان تعدادي از دانش‌آموختگان دانشگاهي را براي سنجش ميزان تاثير حالت رواني بر چگونگي تشخيص چهره افراد انتخاب كردند.

سپس سه نوع موسيقي به داطلبان پيمايش ارايه كردند (موسيقي "موتزارت" براي حس غم، موسيقي "گروه اي. تيم" براي حس شادي و فيلم "شكار در اكتبر سرخ" را براي القاي حس خنثي) و از آنان خواستند در طول شنيدن موسيقي، لحظه‌هاي غم و شادي زندگي خود را به ياد آورند. از گروه خنثي هم خواسته شد اتفاق‌هاي مسير خانه تا دانشگاه را در ذهن خويش تداعي كنند.

در ابتداي آزمايش ٣٢ نفر از آنان چهره‌اي خنثي داشتند. سپس در مرحله بعد ٦٧ نفر با چهره شاد نماينده شدند.

سپس تستي در اختيار داوطلبان قرار داده و از آنان خواسته شد اولين چهره شاد را شناسايي كنند. نتيجه تحقيقات نشان داد افراد غمگين در شناسايي چهره افراد دقيق‌تر از افراد شاد عمل كردند.

اين مطالعه نشان مي‌دهد حالت غمگين رواني با اموري كه به ادراك مربوط مي‌شود ارتباط دارد.

دانشمندان بر اين باور هستند اگر از افراد شاد خواسته شود هنگام خنديدن و شاد بودن به جهان پيرامون خود توجه بيشتري نشان دهند توانايي ذهني افراد غمگين در شناسايي چهره‌ها در درجه دوم قرار مي‌گيرد و آدم‌هاي شاد دقت بيشتري از خود بروز مي‌دهند و اين در حالي است كه يافته‌هاي پيشين تاييد كرده بود افراد غمگين در شناسايي اعداد و حروف در مقايسه با افراد شاد از دقت كمتري برخوردار هستند.

به نظر مي‌رسد اين مقايسه و وجود توانايي ذهني افراد غمگين در شناسايي بهتر چهره‌ها باعث شود افراد غمگين بتوانند شانس بالاتري در تصاحب مشاغل اجتماعي داشته باشند زيرا در مقايسه با افراد شاد با دقت بيشتري به اطراف خود مي‌نگرند هر چند اسناد علمي كافي براي اثبات اين نظريه وجود ندارد.

حالت غمگين بودن ممكن است تاثير مثبتي در ميزان تشخيص و عملكرد ادراكي مغز داشته باشد اما نبايد فراموش كنيم دانشمندان در پي كشف راه‌هاي درماني تازه‌اي براي درمان غول افسردگي هستند و شايد بتوان با استفاده از حالت‌هاي روحي رواني و تاثير آن بر عملكرد مغز راه‌هاي درماني جديدي براي رفع افسردگي در افراد پيدا كرد.