معرفی وبلاگ
این وبلاگ هم اخبار مربوط دانشگاه پیام نور را میگه ، هم داستان و گاه گداری هم مطالب خواندنی دیگه امیدوارم مورد قبولتون واقع بشه *************************** *************************** برای بهتر دیدن هر مطلب بر روی لینک ( ادامه مطلب ) که پایان هر قسمت آمده کلیک کنید *************************** *************************** وقتی چیزی را از دست دادی، درس گرفتن از آن را از دست نده. *************************** ***************************
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 904433
تعداد نوشته ها : 268
تعداد نظرات : 77
فریاد ها را همه می شنوند هنر واقعی شنیدن صدای سکوت است - دکتر علی شریعتی
Rss
طراح قالب
محمدرضا عابدي

 

پدربزرگ خيلي پير شده بود.پاهايش ديگر قدرت راه رفتن نداشت؛ چشمهايش ديگر جايي را نمي ديد، گوشهايش نمي شنيد،حتي دنداني هم براي غذا خوردن نداشت. پسر و عروسش تصميم گرفتند ديگر او را سر ميز ننشانند، بلكه كنار بخاري به او غذا بدهند.

روزي آنها غذاي پيرمرد را در فنجاني ريختند و برايش بردند. پيرمرد فنجان را به طرف خودش كشيد. اما از دستش افتاد و شكست. عروسش عصباني شد و گفت از اين به بعد غذاي او را در تشت مي ريزد و به او مي دهد. پيرمرد آهي كشيد اما چيزي نگفت.

يك روز پدر و مادر در خانه نشسته بودند كه ديدند پسرشان روي زمين نشسته و كاري انجام مي دهد. پدر پرسيد:«ميشا تو داري چيكار مي كني؟» ميشا گفت: «دارم تمرين مي كنم مي خوام وقتي شما ها پير شدين تو اين تشت بهتون غذا بدم»

 

 

لئو تولستوي


يکشنبه 10 7 1390 7:45 بعد از ظهر
X